زندانی زمان

محکوم یک زندانیم زندانی زمانیم

زندانی زمان

محکوم یک زندانیم زندانی زمانیم

عشق با خریت

همیشه ، همه جا ، همه کس ، تو هر کتاب و از زبون هر کس شنیدیم پروانه از عشق شمع سوخت!!

یک مقدار که به این موضوع فکر کردم دیدم عجب صحبت بی منطقیه خب چرا نمی گید پروانه خریت کرد فاصله ی ایمنی را رعایت نکرد رفت و هم خودشو بیچاره کرد هم شمع و که تنها گذاشت.


زین پس:

پروانه از خریت به آتش شمع سوخت.

اندر عجایب کائنات

دختران تیز

از فاصله ی 2 کیلومتری فقط با یک نگاه ( فقط یک نگاه ) دخترک حرف دل منو می خونه و می دونه که من دوستدار ایجاد رابطه باهاش هستم 


پسران کند

بعد از دوستی من خودمو می کشم به 80 زبان زنده و 20 زبان مرده با زیر نویس با نامه با کبوتر با دود با تلگراف با هر چی زبون تو دنیا هست حرف دلمو نمیشه که نمیشه (نمیشه) نمی فهمه که نمی فهمه



شیطان الرجیم

شهریار : شیطان خودش به من گفت 

ملت    : چی گفت؟ 

شهریار : در گوش من گفت 

ملت    : چی گفت؟  

شهریار : توی اطاق گفت 

ملت    : چی گفت؟ 

شهریار : یواشکی گفت 

ملت    : چی گفت؟ 

شهریار : گریه کنون گفت 

ملت    : چی گفت؟ 

شهریار : شیطان گفت من این اواخر هیچ کسی و نتونستم گول بزنم نه که نخواهم مردم نمیزارند به من برسه قبل از من خودشون هم دیگه رو گول می زنند(شکلک گریه و بغض و این حرف ها)